به گزارش پایگاه خبری ندای خوش دو چالش‌ عمده بخش کشاورزی و راه‌حل‌ها بخش کشاورزی یکی از اساسی‌ترین حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی در هر کشوری محسوب می‌شود و در تأمین امنیت غذایی و اشتغال، نقشی کلیدی دارد. با این حال، این بخش در بسیاری از کشورها با چالش‌های متعددی مواجه است که کارآیی و پایداری […]

به گزارش پایگاه خبری ندای خوش

دو چالش‌ عمده بخش کشاورزی و راه‌حل‌ها

بخش کشاورزی یکی از اساسی‌ترین حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی در هر کشوری محسوب می‌شود و در تأمین امنیت غذایی و اشتغال، نقشی کلیدی دارد. با این حال، این بخش در بسیاری از کشورها با چالش‌های متعددی مواجه است که کارآیی و پایداری آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از بین همه این چالش‌ها، دو چالش عمده کارآیی نداشتن نظام بازرگانی محصولات کشاورزی و نبود نظام بهره‌برداری مشخص حائز اهمیت است. این مسایل نه‌تنها موجب کاهش بهره‌وری و هدررفت منابع می‌شوند، بلکه کشاورزان را از دستیابی به درآمد منصفانه بازمی‌دارند. در این مقاله، به بررسی این چالش‌ها و ارائه راه‌حل‌های ممکن برای رفع آن‌ها پرداخته خواهد شد.

چالش اول: کارآیی نداشتن بازرگانی محصولات کشاورزی

یکی از اصلی‌ترین مشکلات بخش کشاورزی، ضعف نظام بازرگانی محصولات کشاورزی است. کشاورزان اغلب با مشکلاتی چون نوسانات قیمت، دسترسی نداشتن به بازارهای مناسب، نبود شبکه توزیع کارآمد و نبود ارتباط مؤثر با مصرف‌کنندگان مواجه‌اند. این مشکلات باعث می‌شود که کشاورزان نتوانند محصولات خود را به قیمت منصفانه و در زمان مناسب به فروش برسانند که از علل عمده آن به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

۱- نبود زیرساخت‌های مناسب: بسیاری از مناطق کشاورزی به زیرساخت‌های مناسب حمل‌ و نقل و ذخیره‌سازی دسترسی ندارند، این موضوع موجب اتلاف محصول و ناتوانی در عرضه به موقع آن به بازار می‌شود.

۲- کمبود آگاهی از بازار و نبود ارتباط مؤثر: کشاورزان به‌ویژه در مناطق دورافتاده، از وضعیت بازار، نیازهای مصرف‌کنندگان و قیمت‌ها بی‌اطلاع هستند. این بی‌اطلاعی می‌تواند موجب تصمیم‌گیری‌های غلط در زمان برداشت و فروش محصول شود.

۳- سیاست‌های حمایتی ناکافی: در بسیاری از کشورها، سیاست‌های حمایتی برای تسهیل فرآیند بازرگانی کشاورزی به درستی انجام نمی‌شود، این موضوع موجب می‌شود که کشاورزان با چالش‌های زیادی در فروش محصولات خود روبرو شوند.

برای فائق آمدن بر این مساله به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

الف – ایجاد و تقویت شبکه‌های توزیع: ایجاد شبکه‌های توزیع منظم و کارآمد می‌تواند به کاهش اتلاف محصولات و افزایش دسترسی کشاورزان به بازارهای هدف کمک کند. این شبکه‌ها می‌توانند شامل مراکز توزیع عمده‌فروشی، سیستم‌های حمل‌ونقل مدرن و سردخانه‌ها برای ذخیره‌سازی محصولات باشند.

ب – استفاده از تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی: استفاده از فناوری‌های نوین مانند اپلیکیشن‌های موبایلی و پلتفرم‌های آنلاین می‌تواند کشاورزان را با قیمت‌ها، نیازهای بازار و روندهای مصرف آگاه کند. این روش می‌تواند در برنامه‌ریزی بهتر فروش و بازاریابی محصولات کشاورزی مؤثر باشد.

ج – تقویت نقش تشکل‌ها، اتحادیه‌ها و تعاونی‌های کشاورزی: ایجاد و تقویت تشکل‌ها، اتحادیه‌ها و تعاونی‌ها می‌تواند به کشاورزان در به اشتراک‌گذاری منابع و امکانات، بهبود فرآیندهای فروش و مقابله با فشارهای بازار کمک کند. همچنین این نهادها می‌توانند در مذاکره با دولت و سازمان‌های دولتی برای دریافت حمایت‌های لازم نقش موثری ایفا کنند.

د – سیاست‌های حمایتی و آموزشی: دولت می‌تواند با طراحی و اجرای سیاست‌های حمایتی مانند قیمت تضمینی، بیمه محصولات کشاورزی و آموزش کشاورزان در زمینه بازاریابی و فروش، به بهبود وضعیت بازرگانی کشاورزی کمک کند.

چالش دوم: نبود نظام بهره‌برداری مشخص در بخش کشاورزی

یکی دیگر از چالش‌های بزرگ در بخش کشاورزی، نبود یک نظام بهره‌برداری کارآمد و منظم است. کشاورزی در بسیاری از کشورها همچون ایران هنوز به‌صورت سنتی و بدون استفاده از روش‌های بهینه و علمی انجام می‌شود. نبود یک نظام مشخص بهره‌برداری باعث هدر‌رفت منابع طبیعی، کاهش بهره‌وری و در نتیجه کاهش سودآوری کشاورزان می‌شود. در گذشته ما نظام بهره‌برداری شرکت‌های سهامی زراعی را داشتیم الان کشاورزی ما به صورت خرد مدیریت می‌شود، قطعات روز به روز کوچک می‌شوند و طبیعتاً مکانیزاسیون در این قطعات اصلاً صرفه اقتصادی ندارد قیمت تمام شده محصول تولیدی در این قطعات کوچک و در واحد‌های کوچک خیلی بالاتر می‌رود، این مشکل را با توجه به محترم بودن مالکیت در قانون اساسی طبیعتاً نمی‌شود در این خصوص اجبار کرد، که از علل عمده این چالش به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

۱- شیوه‌های سنتی کشاورزی: بسیاری از کشاورزان از شیوه‌های سنتی برای کشت و برداشت استفاده می‌کنند که موجب کاهش بهره‌وری و آسیب به محیط‌ زیست می‌شود. استفاده نکردن از فناوری‌های نوین و شیوه‌های علمی بهره‌برداری باعث کاهش ظرفیت تولید می‌شود.

۲- محدودیت منابع مالی و آموزشی: کشاورزان به‌ویژه در مناطق روستایی، به دلیل محدودیت منابع مالی و آموزشی، قادر به به‌کارگیری شیوه‌های نوین و بهره‌برداری بهینه از منابع طبیعی نیستند.

۳- نبود هماهنگی بین ارگان‌های مختلف: فقدان هماهنگی بین نهادهای مختلف دولتی و خصوصی در زمینه بهره‌برداری از منابع کشاورزی باعث شده است که کشاورزان از اطلاعات به‌روز و مشاوره‌های علمی مناسب برخوردار نشوند.

۴- کوچکی قطعات و پراکندگی زمین‌های کشاورزی: در گذشته وجود نظام‌هایی مانند شرکت‌های سهامی زراعی، مدیریت متمرکزتر و بهره‌وری بیشتری را به همراه داشت. این شرکت‌ها امکان مدیریت بهتر منابع، برنامه‌ریزی منسجم و به‌کارگیری فناوری‌های نوین را فراهم می‌کردند؛ اما با تغییر ساختار کشاورزی به‌ویژه پس از اجرای اصلاحات ارضی، زمین‌های کشاورزی به قطعات کوچک و خرد تقسیم شدند که مشکلات متعددی را به همراه داشته است که از پیامدهای خرد شدن اراضی کشاورزی به صرفه اقتصادی نداشتن مکانیزاسیون، کاهش بهره‌وری منابع، کاهش توان رقابتی کشاورزان و افزایش مشکلات در بحث تخریب محیط ‌زیست، فرسایش خاک و کاهش تنوع زیستی می‌توان اشاره کرد.